آراد سبیلان اردستانی

وبلاگ شخصی آراد سبیلان اردستانی

آراد سبیلان اردستانی

وبلاگ شخصی آراد سبیلان اردستانی

دل نوشت28

آراد خان در فروشگاه

امروز برای اولین بار بود که موقع خرید توی سبد ماشین دار نشستی و کلی ماشین بازی کردی .

 علاوه بر اون دستت به قفسه های پایینی فروشگاه می رسید؛دست آخر هم کلی بیسکویت و شکلات به انتخاب خودت برداشتی و من و بابای تو اصلا متوجه نشده بودیم.چقدر بازیگوشی!

چقدر همه چیز با تو شیرین تر است!




برایم معنای زندگی شده ای!

این روزها زیبا ترین رنگ زندگیم رنگ چشمان توست!

دل نوشت27

 آراد و عاقبت شیطنت هاش!

 امروز تمام مدتی رو که تو با بابای مهربونت داشتی آب بازی و حمام می کردی به این فکر می کردم چطور این آینه قدی توی اتاق ما از دست شیطنت های مدام تو در امان مونده!!! باید فکری به حال ایمن سازیش کرد تا مبادا بیفته و کار دست مون بده.

از اونجایی که تو با مرتب بودن برس ها و سشوار داخل کشاب آینه مشکل داری و باید حتما همه اون ها رو بریزی کف اتاق، این بار فرصت رو از من گرفتی و بالاخره ...

و من یقین دارم فقط آراد وروجک من می تونه یه آینه 2متری رو روی سرش خرد کنه و به روی خودش نیاره

امروز خیلی خدا رو شکر کردم که باز هم مثل تمام روز های گذشته به من مهر داشت و با مهربانیش به من لطف کرد و برای تو اتفاق بیشتری نیفتاد.

کوتاهی کردم آراد عزیزم.امیدوارم من رو ببخشی و امیدوارم جایی از زخم امروز بر پیشانی بلندت باقی نمانه.

دوست دارم آراد خان زیبا و وروجک من.

مامان مریم