-
پرتقال خوردن آراد خان
شنبه 7 بهمنماه سال 1391 21:17
-
arad khan
شنبه 7 بهمنماه سال 1391 08:53
-
اولین زخم آراد خان
پنجشنبه 21 دیماه سال 1391 23:43
-
دل نوشت26
پنجشنبه 21 دیماه سال 1391 23:35
...مامان خوبی داری؟ میشینه توی خونه می بافه دونه دونه می پوشی خوشگل می شی مثل یه دسته گل میشه
-
آراد خان
دوشنبه 18 دیماه سال 1391 15:24
-
دل نوشت25
جمعه 8 دیماه سال 1391 18:39
صدای تو معنای زندگی ست! حالا دیگر دو ماه می شود که یاد گرفته ای با آن صدای نازک و نازنازیت من را «مامّا» صدای کنی و بابای مهربانت را «بَّبّا»؛ چهار دست و پا و با سرعت تمام خانه را دنبالم می آیی و مدام این واژه دوست داشتنی را آن هم با یک جور شیطنت خاص و ملوس تکرار می کنی و نمی دانی شنیدن صدایت که توام می شود با صدای...
-
دل نوشت24
جمعه 8 دیماه سال 1391 18:38
یلدایت شاد، آراد زیبای من! آراد، پسر مهربانم! اولین یلدای بودنت، اگر چه همراه بود با اولین بیماری زندگیت( سرماخوردگی ویروسی) اما برای من و بابای تو شبی بود به روشنی خورشید از درخشش حضور زیبای تو کنارمان. سپاس که فرزند من و مایی! مامان
-
دل نوشت23
یکشنبه 5 آذرماه سال 1391 22:19
فرزندم، تو نیز آنگونه باش! فرزندم، آراد مهربانم! این روزهایی که گذشت و بر تنت لباس سقایی پوشاندیم، روزهای شهادت مردی بود که گذاشت و گذشت و رزمید تنها برای آنکه لحظهای جز راستی نگوید؛ آنی ستمی بر کسی روا ندارد؛ برخاست برای آنکه دشمنی کند جور و ستم را و یاری رساند ستمدیدگان را. این روزها بزرگداشت روزهایی بود که حسین(ع)...
-
اولین محرم زندگی آراد!
یکشنبه 5 آذرماه سال 1391 22:18
-
آراد، پسر بابا!
پنجشنبه 25 آبانماه سال 1391 20:18
-
خاله، آراد رو ببینه!
پنجشنبه 25 آبانماه سال 1391 20:18
-
آراد و بازی با لگوهایش!
چهارشنبه 24 آبانماه سال 1391 20:23
-
محبوب ترین اسباب بازی این روزهای من، تلفن!
چهارشنبه 24 آبانماه سال 1391 20:22
-
دل نوشت22
چهارشنبه 24 آبانماه سال 1391 20:18
تلفن، محبوب ترین وسیله بازی آراد! هیچ گوشی تلفنی نیست که از چشمت دور بمونه. عاشق بازی با تلفنی و حتی صدای زنگ اون رو بدون اینکه خودش رو ببینی تشخیص می دی و کلی باهاش حال می کنی! آراد مهربونم، فدات بشم که می خوای گوشی تلفن رو به بابایی نشون بدی!
-
دل نوشت21
چهارشنبه 24 آبانماه سال 1391 20:14
آراد و بازی با لگوهایش!!! حالا دیگه کم کم داری تلاش می کنی علاوه بر پرتاب لگوهات به این طرف و اون طرف اتاق، اونها رو روی هم بگذاری. این لگو ها رو بابای مهربونت روی هم چیده بود و کلی باهات بازی کرده بود و شما، آرادعزیز ما می خوای دوباره از هم جداشون بکنی!!!
-
آراد و کتاب بچههای جینگیلی!
جمعه 19 آبانماه سال 1391 15:41
-
حمام کردن آراد خان
جمعه 19 آبانماه سال 1391 15:40
-
عاقبت آب هویچ خوردن!
جمعه 19 آبانماه سال 1391 15:39
-
آراد، پسر بابا!
جمعه 19 آبانماه سال 1391 15:38
-
هندوانه خوردن آراد خان
پنجشنبه 4 آبانماه سال 1391 17:11
-
آراد و دوستانی عروسکی
پنجشنبه 4 آبانماه سال 1391 17:06
-
دست خالهش درد نکند با این کلاه دور قرمزی
پنجشنبه 4 آبانماه سال 1391 16:55
-
کلاه کاغذی
پنجشنبه 27 مهرماه سال 1391 12:31
-
چهار دست و پا حرکت کردن
پنجشنبه 27 مهرماه سال 1391 12:30
-
بیسکویت خوردن
شنبه 22 مهرماه سال 1391 17:31
-
مهر 91 5
شنبه 22 مهرماه سال 1391 17:21
-
مهر 91 5
شنبه 22 مهرماه سال 1391 17:04
-
مهر 91 4
شنبه 22 مهرماه سال 1391 16:58
-
مهر 91 3
شنبه 22 مهرماه سال 1391 16:51
-
آش دندانی
شنبه 15 مهرماه سال 1391 15:41