اولین بازی خلاقانه!
سهشنبه 1 مردادماه سال 1392 15:07
امروز مثل همیشه که دوست داری من یا بابا برای بازی کردن کنارت بنشینیم،بابا رو که استراحت می کرد با اصرار به اتاق خودت بردی و بعد از کلی بازی بالاخره اجازه دادی بابای مهربونت همونجا( اتاق خودت) کمی استراحت کنه و چرتی بزنه و خودت هم مشغول بازی با لگو هات شدی، هنوز چشمای بابا روی هم نرفته بود که بیدارش کردی و اولین چیدمان...